شعر بعد از من(برای برادرم)
بعد از من(برای برادرم)
وقتی من شکستم هیشکی پشت من نبود
هیشکی دست دراز نکرد به سمت من ، واسم نموند
تنها موندم وقتی می شد پشت به پشت چشمم کبود
هیشکی پشت من نبود هیشکی تخمشم نبود
روزی هزار تا صفحه پشت سرم میذاشتن
مانع توی راه واسه ی کشتنم می کاشتن
اما من می گفتم تلاش دشمنم بی فایدست
با این هزار تا صفحه مستند می ساختم
هر روز بیشتر درد من تو قلبم
آدمای شهر من قبر من رو کندن
من تو این جهنم همه رویاهامو کشتم
همین دستشو ول کردیم دنیا ما رو گم کرد
کمه اون برادر که توی جنگ من بره
کمه اون برادر که بوی معرفت بده
به خدا قسم نخواستم هیچ زمانی خم بشم
اسیر غم بشم درگیر ماتم بشم
وقتی دل میگیره وقتی لحظه میره
وقتی یکی مثل من که تو جوونی پیره
چشاشو می بنده رو به آسمون میشینه
قشنگیای مردن رو توی خواب می بینه
الان که من مُردم جسم منو بردن
این آخر رو یه جا بشین گوش کنش با فرصت
برو تو اتاق من درو ببند پشت سرت
حرف دارم باهات حسابی بگیر بشین محکم
کنار تختم چن تا کشو ان ، بازشون کن
اولی چند تا کتاب قدیمه یادشون خوش
تو کشوی دوم چند تا عکس تو البوم
خیلی آروم صفحه ی آخرش رو باز کن
این عکس همه دنیا رو به چشم من مه کرد
این چشای لعنتی قلب داداشو له کرد
روزا که نبودی تنها بودم با عشقم
اما خیلی راحت اونم منو ول کرد
بی خیال
کشوی سوم و باز کن داش گلم ای ول
تو کشوی سوم یه عالم شکایت
چند تا قصه تلخ چند تا کتاب از هدایت
چند تا شعر تلخ چند تا گله از رفاقت
یه توتون با یه پیپم واسه ی فراغت
چندتا کام می گیرم میریم واسه ی ادامه اش
نبینم اشک بریزی اون اشکاتو پاک کن
مث مرد برو به سمت کشوی چهارم
چند تا یادگاری از حسین پناهی
چند تا فیلم هالیوودی چند تا کیمیایی
چند تا سی دی مهمتر اون طرف تو ساکن
آروم بردار خط نیفتن کارای تو پاکن
یادگار خاطرات خوب قدیمامن
یادگار خاطرات خوبه من تو پارکن
خوب چشاتو قفل کن تو کشوی پنجمم
این نوشته های منن واسه درد مردمم
اونا که تونستن روزای منو شب کنن
همونا که تونستن قلبم رو غرق غم کنن
یالا دیگه پاشو کشو رو ببند
این به بعد بجنگ ، رو به مشکلات بخند
مغرور باش داداش تو همیشه محکم بود
این به بعد بجنگ ، رو به مشکلات بخند