غریبه نیستی....

گذشت از اون روزا چند سالی زود

روزایی که فکرمون شر بازی بود
به قول تو همون روزایی که الافی بود

اما قشنگ بود هر چند که سر کاری بود

سکوت عجیبی بود شهر خالی بود

یادش بخیر چقدر جنجالی بود

علی شلوغ ، ولی پر تنهایی بود

اینا خاطرات خوب پارک شهرداری بود

یه سری از بچه های جدولی شدن

یه سری بای دادن و رفتنی شدن

واسه نوشتن دردا ورقه کمه

 مجبورم بدنمو خط خطی کنم
من یه آدم لالم که زیاده حرفام

یه معتاد لعنتی به سیگار مگنا

چند ساله گمم تو روزایی که گذشت

خودم آجر می ذارم رو دیوار غم هام

زیادن تو دل من حرفای نزدم

حرفایی که باعث گرمای تنمن

دردای تو دل تو ، دردای منم هست

حس می کنمشون با اعضای بدنم

من غروبو خوب دوست دارم

تنمو با سختیا زود جوش دادم

وقتی بهتر میشم اوضاع بدتر نشه

حرفای درویشو خوب گوش دادم

یالا پاشو دیگه بیا سریع بریم دیره

 تو همراهم نیای علی نمیشینه
حتی اگه با من هم سلیقه نیستی

یالا پاشو بیا بریم غریبه نیستی

 یالا پاتو بذار توی سفره ی ما
یالا توئم بیا قاطی عقده ای یا

یه کم نفس بكش تو این هوای سنگین

حالا با كلمه درد جمله بساز

می کشم دردامو مث نقاش

 می کشم فریادو مث ارواح
 می کشم نفسو تو زندگیم باز
می کشم سیگارمو عین فیلما

حالا که هر از گاهی سر می زنی

 به من ، بدون روزایی بود خیلی جنگید علی
چقدر حرف از غصه و غم می زنیم
بی خیال مداد من فروشیه چند می خری
یواش همه چیزای من اینجا حراج
مداد و خودکار و دفتر و تراش
حراج نفس من واسه گنده تراش
حراج زندگی و تموم اون غماش
قلب من با کلی درد و پارگی و خراش
حتی رفاقت و حتی قشنگی شباش
همه چیزم حراج همه چیزم حراج
اما یادت باشه کردم زندگیمو فداش
توئی که از معرفت دم می زنی
توئی که با همه موزیکای شب لب می زنی
توئی که عاشق صدام و حرف منی
اینا همه فروشی ان بگو چند می خری؟
می خوام بدونم اصن اهل جنگیدنی
می خوام بدونم تو غصه ها دم می زنی
به تو نمی یاد تو دنبال خندیدنی
تو دنبال سوژه واسه رقصیدنی
اون مداد الکی نی ، علی می نویسه باهاش
هرجایی می ره اونم دیده میشه باهاش
گلوی ما چند ساله زیر تیغه داداش
پس بده مداد بد بیخ ریش صاحابش
یالا بیا بره روی دار غرورت
اینجا همه چِت غمن بگو شاد کدومه
شده ببینی یه جوونی که لات راه بره
که با غرور خاص خودش تو پاسگاه بره
نه دنبال دختر و مادمازله
فقط عاشق سه سری گاد فادره
به قران قسم
دوست دارم تخفیفی به جرمام ندن
شبای منو می دونن قرصام فقط
دوست دارم به هیچ خری قربان نگم
ایراد اینه زرد نبود تخمام فقط
ایراد اینه من بودم با وجدان طرف
علی سمت جاده های پل دار نرفت
علی سمت دنیای نرمال نرفت
به درک توام اصن حرفمو نبین
به درک حرفای قلبمو نبین
به درک پاشو برو دستمو نگیر
ولی به خودت قسم کسی اشکو ندید
الان بلدم حسابی داد زدنو
حفظم همه روزای باختنمو
همون روزا بودن منو ساختنمو
الان می تونم بزنم حتی شاهرگمو